۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه
روز پرستار
چه روز فرخنده ای با نامت عجین گشته است پرستار روزی به شکوه عاشورایی زینب روزی به شکوه عاشورایی زینب.روزی به زیبایی نخستین تبسم کودکان در گاهواره.روزی سرشار از اخلاص و کرامت.اخلاص دستانی که تب سوزان درد را.در دلها خاموش میکندوکرامت تبسم هایی که فانوس امیدرا در دل دردمندان روشن میسازدامشب و امروز گویی دست عنایت زهرایی حضرت زینب بر جبین دردمندان است که هر کسی دخیل به یاد و نام غریبانه او بسته است.امشب باید پرستار و بیماردل به ترنم یاد کسی بسپارند که فارغ از زخمهای بسیار دلش صبح آفرین شام غریبان کربلا شد.پرستاری که زخمهای دلش افزون از ستاره ها و داغهای نهانش افزون از تمامی خشم وآتش تازیانه بود.باید بخود ببالد پرستاری که دل به کرامت بانویی دوخته است که از عظمت نامش تمامی دردها درمان وتمامی ناشکیباییها جامه صبر می پوشد.روز میلاد در درخشان مهروعاطفه پرستارزخمهای به خون نشسته صحنه کربلا وروز پرستار مبارکباد.
اشتراک در:
پستها (Atom)